افزایش ساعات درسی چه تاثیری بر عملکرد دانش آموزان دارد؟امروزه اهمیت آموزش در سیستم‌های اقتصادی کشورها به جایی رسیده که رونق و رکود، توسعه یا افول کشورها در گرو تحقیق و پژوهش در زمینه‌های مختلف برای هدایت دانش‌آموزان به سمت کسب موفقیت‌های علمی است. بر همین اساس، تحقیقات گسترده‌ای مخصوصاً در دهه‌های اخیر پیرامون عوامل مختلف موثر بر کسب موفقیت‌های آموزشی دانش‌آموزان شکل گرفته است. جامعه آماری در کشورهای پیشرفته یکی از ارکان اصلی در پیشبرد اهداف و سیاست‌های این کشورها در حوزه‌های مختلف است. برای مثال آمار و اطلاعات مربوط به ساختار آموزشی، ویژگی‌های دانش‌آموزان، سطح عملکرد آن‌ها و مانندآن در مرکز آمار ایالات متحده آمریکا جمع‌آوری شده و به‌راحتی در دسترس پژوهشگران و متخصصان قرار می‌گیرد. پژوهشگران در طول دو دهه اخیر در تلاشند تاثیر انواع متغیرها بر آموزش  و به‌التبع میزان موفقیت در سطوح آموزشی را بررسی کنند.

بدون‌شک، زمان یکی از با ارزشترین منابع در سیستم آموزشی است که لازمه بهره‌وری مناسب از آن، توانایی تخصیص بهینه آن با توجه به ضرورت‌های آموزشی مورد نیاز است. اِرن و میلیمت (2006) به بررسی تاثیر زمان در سطح کلان، بر دستاوردها و موفقیت‌های علمی دانش‌آموزان در ایالات متحده آمریکا پرداختند. ساختار کلی این پژوهش بر سه بخش اصلی شامل 1. طول دوره تحصیلی در مدرسه 2. تعداد دوره‌های کلاس‌ در طول روز 3. متوسط طول هر دوره کلاس  متمرکز است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد زمان تخصیص داده شده به مدارس، که به‌وسیله طول دوره تحصیلی در مدارس اندازه‌گیری می‌شود، و همچنین زمان روزانه در مدارس، که بوسیله تعداد و میانگین دوره موضوعات درسی اندازه‌گیری می‌شود، تاثیر قابل‌ملاحظه‌ای بر سطح عملکرد و دستاوردهای علمی دانش‌آموزان دارد. البته یکی از پیچیدگی‌های این پژوهش که موجب می‌شود نتایج به‌دست آمده در مدارس مختلف متفاوت باشد در نظر گرفتن عوامل ساختاری و محیطی در هر مدرسه است.  برای مثال ممکن است در کلاسی که تعداد دانش‌آموزان زیاد است طولانی‌تر شدن زمان کلاس حتی موجب کاهش بهره‌وری در فرآیند آموزش شود یا اصولا امکان برگزاری کلاس‌های بیشتر در مدرسه میسر نباشد.

 آن‌چه در این میان حائز اهمیت است این است که طولانی‌تر شدن دوره آموزشی مدارس موجب بهبود عملکرد کلی دانش‌آموزان در آزمون‌های مختلف و کسب مدارج علمی بالاتر در سال‌های بعدی می‌شود. چنین تاثیری ناشی از فرصت بیشتری است که در اختیار معلمان برای توضیح بیشتر موضوعات درسی و همچنین زمان بیشتر برای پرسش و پاسخ دانش‌آموزان قرار می‌گیرد. شاید در نگاه اول این امر بدیهی به‌نظر برسد اما وقتی نتایج یک پژوهش تاثیر افزایش زمان کلاس‌ها از 45 دقیقه به 50 دقیقه را بر افزایش کارایی دانش‌اموزان در حد بالایی ارزیابی کند، این نتیجه می‌تواند به‌عنوان فاکتوری مناسب در تصمیم‌سازی برنامه آموزشی مدارس مورد استفاده قرار بگیرد. یا وقتی نتایج نشان می‌دهد که افزایش تعداد موضوعات درسی از هفت مورد به هشت می‌تواند تاثیر بسزایی در کسب موفقیت دانش‌آموزان در دستاوردهای علمی داشته باشد می‌تواند به رویکردی فراگیر در تدوین برنامه آموزشی مدارس تبدیل شود.

منبع:

Studies in Empirical Economics. Time to learn? The organizational structure of schools and student achievement/ Ozkan Eren • Daniel L. Millimet, 2006. Pp . 47-78