من به مقتضای شغل خود، اغلب پس از تعطیلات تابستان و نوروز از جوانان می خواهم که بنویسند: «از اینکه تعطیلات تمام شده وبه مدرسه می آیند ،چه احساسی دارند ؟» جالب است که نود درصد آن ها پاسخ می دهند احساس بدی دارند، چون یا تمام تعطیلات را مثل سال آموزشی در کلاس های فیزیک و ریاضی و ... گذرانده اند و اصلا استراحت نکرده اند، یا چون دیگر نمی توانند تاساعت ۲ و۳ نیمه شب، فیلم ببینند وصبح تا ساعت ۱۱- ۱۲ صبح بخوابند.
هنوز فرهنگ استفاده ی بهینه از تعطیلات، برای مردم کشور ما جا نیفتاده
است. برخی از آن ها تعطیلات را به معنای وقت گذرانی و بی برنامگی می
پندارند. کودکان و نوجوانان ما فکر می کنند یا باید بیاموزند یا تفریح کنند
و همراهی و همزمانی این دو برای شان شگفت انگیز است.
اگر سه ماه و اندی تعطیلات، تکرار برنامه ی سالانه و رفتن به این کلاس وآن
کلاس تقویتی باشد، فرصت لذت بردن، اندیشیدن، پرداختن به کارهای مختلف و ...
از کودک و نوجوان گرفته می شود و او "مدرسه محور" و "درس محور" بار می
آید.
آشکار است که به این ترتیب، هوش هیجانی ضعیفی خواهد داشت و انسانی یک
بعدی و بسیار شکننده بار خواهد آمد. در آغاز سال آموزشی، کودکان و
نوجوانان خسته اند و اگر تعطیلات را به وقت گذرانی، بی برنامگی و بیهودگی
گذرانده باشند، فعالیت های فکری انجام نداده باشند و فقط تماشاگر منفعل
فیلم و سریال و برنامه های دیگر بوده باشند، در پایان تابستان از نظر
قابلیت ذهنی در همان جای اول تابستان هم نخواهند بود و اغلب پسرفت کرده
اند. این گونه کودکان در شروع سال آموزشی گیج اند و مدتی طول می کشد تا ذهن
شان دوباره در روند فعالیت فکری و جدی آموزش قرارگیرد.
تعطیلات، یعنی زمانی که می توانیم به کارهایی که دوست داریم و در مواقع
عادی نمی توانیم انجام بدهیم بپردازیم، به کارهایی که پیش تر انجام داده
ایم و در آینده می خواهیم انجام دهیم فکر کنیم، به توانایی ها و مهارت هایی
دست یابیم که در جریان عادی زندگی نتوانسته ایم به دست آوریم: مهارت هایی
از نوع تدبیرها، راهکارها، تمهیدات و چاره اندیشی برای حل مشکلاتی که زندگی
سالم فرد و جامعه را تهدید می کنند.
تابستان در پیش است و پدران و مادران و مسئولان شهری وظیفه دارند برای
اوقات فراغت دانش آموزان، متناسب با علاقه مندی های آن ها برنامه ریزی
کنند. این برنامه ریزی نباید درسی باشد. کودکان و نوجوانان را دوباره به
کلاس های ریاضی و فیزیک و شیمی و تست زنی و... فرستادن و ذهن آن ها را باز
هم درگیر محفوظات کردن، کشتن نیروی خلاقیت و انرژی درونی آن هاست.
در زیر به بعضی از برنامه هایی که امکان انجام آن ها وجود دارد، اشاره می
شود. انجام برخی از این برنامه ها به مشارکت مدیران مدرسه ها، فراهنگسراها و
کتابخانه های محله تان نیازمند است. این گزینه ها یا گزینه های همسان را
می توانید همراه فرزندان تان بخوانید و با انتخاب خود آن ها و به میل
خودشان به آن ها کمک کنید برای تابستان برنامه ریزی کنند:
- پیشنهاد می شود مدرسه ها و فرهنگسراها یک روز در هفته "پایگا ه کتابخوانی" داشته باشند دانش آموزان به مدرسه بیایند، اما نه برای درس خواندن. از کتابخانه کتاب بگیرند و کتاب های خوانده شده را پس بدهند. متناسب با علاقه مندی های شان، گروه های نقد و بررسی کتاب تشکیل دهند و درباره ی کتاب ها گفت و گو کنند و... کتابدار یا یک مربی می تواند بدون ایجاد محدودیت زیاد آن هارا هدایت کند.
- مدرسه ها، فرهنگسراها وکتابخانه های عمومی "پایگاه گردشگری" تشکیل دهند. ازکودکان و نوجوانان برای دیدن بخش های مختلف شهر (خیابان ها و میدان ها ، آثار تاریخی ، موزه ها و...) نام نویسی کنند و یک روز در هفته، آن ها را به گردش ببرند. از آن ها بخواهند که بنویسند کجا رفته اند و چه چیز هایی را در این گردش بیشتر پسندیده اند.
- مدرسه ها، فرهنگسراها و کتابخانه های عمومی، گردش های "آشنایی با طبیعت" ترتیب دهند تا ارتباط کودک و نوجوان را با طبیعت تقویت کنند و روحیه ی پرسشگری، یادگیری مشاهده ی درست، نیروی خلاقیت و تخیل او را پرورش دهند. برای نمونه، یک روز به جنگل، یک روز به کنار رودخانه، کوه، آبشار، دشت و... بروند.
- مدرسه ها، فرهنگسراها و کتابخانه های عمومی می توانند برنامه هایی برای آشنایی با بزرگان شهر و کشور ترتیب دهند. از هنرمندان، شاعران، نویسندگان، دانشمندان و استادان دانشگاه و... دعوت کنند و ترتیب ملاقاتی با کودکان و نوجوانان بدهند. البته از قبل، از آن ها بخواهند در باره ی این ملاقات بیندیشند، با هم حرف بزنند و یادداشت کنند که می خواهند در این دیدارها به چه نتایجی دست یابند. مثلا فلان فرهنگسرا یا مدرسه اعلام می کند که برای برنامه ی : "یک روز صبح با شاعر یا نویسنده ی معروف ..." از علاقه مندان نام نویسی می کند. پیش از ملاقات، یک گفت وگو میان ثبت نام کنندگان ترتیب داده می شود. بعد از ملاقات هم به طور گروهی در باره ی آن چه آموخته اند، حرف می زنند و نتیجه ی آن را می نویسند.
- فرهنگسرا ها، مدرسه ها و کتابخانه ها می توانند کودکان و نو جوانان را تشویق کنند تا با دید جدیدی به محدوده ی محله ی خود بنگرند و تاریخچه ی محله ی خود را مستند کنند. تشکیل "گروه های عکاسی" برای کودکان و نوجوانان، فرصت مناسبی برای مستندسازی دیدگاه ها و ایده های آن ها به گونه ای تفریحی و خلاق به وجود می آورد.
- فرهنگسراها و کتابخانه ها می توانند با تشکیل "گروه های پژوهش" کودکان و نوجوانان را به کاوشگری تشویق کنند. برای نمونه، از آن ها بخواهند هر گروه پرسش نامه ای تهیه و با فردی که دوست دارد مصاحبه کند.
- فرهنگسراها، مدرسه ها و کتابخانه ها می توانند "گروه های محلی" از کودکان و نوجوانان تشکیل دهند و از آن ها بخواهند در مورد موضوع های مورد علاقه شان بنویسند، شعر بگویند یا نقاشی کنند.
- مدرسه ها، فرهنگسراها و کتابخانه ها می توانند از صاحبان حرفه ها و صنایع شهر دعوت کنند که با نوجوانان به گفت و گو بنشینند و آن ها را به بازدید از محل کارشان ببرند.
- باید کودکان و نوجوانان را تشویق کرد که در برنامه ی تابستان شان حتما ورزش را بگنجانند، اما نه تمام وقت.
- اگر در شهر چنین امکاناتی وجود ندارد، پدران و مادران یک محله با همکاری یکدیگر می توانند در محله یا فامیل خود، گروهی تشکیل دهند و فعالیت هایی انجام دهند. به عنوان مثال، یک پیاده روی در محله شان ترتیب دهند و آن جا را بررسی و نیازها و امکانات موجود را برآورد کنند و ببینند از کدام امکانات می توانند برای رفع نیازهای محله استفاده کنند. (مثلا پیدا کردن یک مکان بازی) یا گروهی از کودکان و نوجوانان فامیل و محله را جمع کنند و ساعت هایی را در پارک بگذرانند و با هم بازی کنند، از صحنه های جالب عکس، فیلم و نوشته تهیه کنند و کلیپ و فیلم های کوتاهی برای ارائه آماده کنند. در نهایت، طرحی برای بهسازی محیط محله بدهند.
- پدران و مادران می توانند فرزندان شان را به جمع آوری مجموعه (کلکسیون) تشویق کنند. این مجموعه ها می توانند عکس های جالب بریده شده از مجله ها و ...، گیاهان، برگ ها، سنگ ها و ... باشند. سپس آن ها را تشویق کنند جمله ای زیر هر کدام بنویسند. حتی می توان آن ها را تشویق کرد مجموعه ای از برگ ها یا گل ها و گیاهان موجود در محله و خانه های خودشان تهیه کنند.
- لازم است پدران و مادران در تابستان فرزندان شان را تشویق به نوشتن خاطرات روزانه ی خود در "دفترچه ی یادداشت روزانه" کنند. حتی اگر یک فیلم می بینند، درباره ی آن در دفترشان بنویسند.
- از آن ها بخواهید از اوقات فراغت شان برای یادآوری خاطرات خود استفاده کنند و آن ها را بنویسند. از پدر، مادر، خواهر یا برادر بزرگ تر، فامیل و دوستان بخواهند خاطراتی را که از آن ها دارند بازگو کنند و خودشان بنویسند. در پایان، کتابی به نام "زندگی من" خواهند داشت که می توانند صفحه های آخر آن را به خصوصیات اخلاقی خودشان اختصاص دهند.
- اگر فرزند شما به حرفه ای علاقه مند است، همچون خیاطی، گلدوزی، فیلم برداری، تراشکاری و... تابستان فرصت خوبی است که تا حد امکان آن ها را بیاموزد. این تصور غلطی است که آن ها با این کارها در تعطیلات از درس عقب می افتند. تلاش برای یادگیری این کارهای عملی، در رشد ذهنی و مهارت های عملی کودکان و نوجوانان موثر است و بی گمان، درس ها را نیز بهتر می فهمند و عملی تر می آموزند.
- در محیط زندگی خودتان جست و جو کنید، بی سوادان خانواده یا محله را شناسایی کنید و از فرزندان تان بخواهید با استفاده از تعطیلات، آن ها را باسواد کنند. اگر در این کار موفق شوند، چنان خودباوری ای در آن ها به وجود می آید که درتمام عمر پشتوانه ی زندگی شان خواهد بود.
- هیچ چیز در تربیت کودک جای سازمان خانواده را نمی گیرد. نشست های خانوادگی شعرخوانی، کتابخوانی و گفت و گو درباره ی مسائل جاری زندگی، هم ارتباط خانوادگی را مستحکم می کند و هم به فرزندان آموزش می دهد.
- حتما مسافرتی هر چند کوتاه، برای استراحت و دیدن جاهای جدید، در تابستان داشته باشید.
- در اردوی "سفر به سرزمین توانمندی ها" در پایان تعطیلات که ترتیب دهندگان آن می توانند پدران و مادران و گروه های محلی باشند و در طبیعت و فضای باز انجام می شود، کودکان و نوجوانان می توانند توانمندی های فردی و گروهی شان را به نمایش بگذارند.
- برپایی نمایشگاه ها، گالری ها و ... از نقاشی ها، شعر ها، عکس ها و فیلم هایی که کودکان و نوجوانان تهیه کرده اند، یا ترتیب دادن نشست هایی که در آن ها کودکان و نوجوانان به ارائه ی نظریات شان درباره کارهایی که کرده اند، بپردازند، در فرهنگسراها، مدرسه ها و کتابخانه ها، و محله ها از سوی مسئولان شهری و با حمایت گروه های محلی که از پدران و مادران و نوجوانان تشکیل می شوند، وسیله ی موثری برای ایجاد ارتباط کودکان و نوجوانان با اجتماع و بزرگ ترها ست.